روزمرگی های یک طلبه(من یک کوثری هستم)
کربلا با تربتش عمریست که دارالشفاست مشهد اما نسخه اش با آب سقاخانه است [ صلوات یادت نره ]




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        



در کنار حوض صحن تو که رشک کوثر است زنگی ار صورت بشوید ماه کنعان می شود [ صلوات یادت نره ]




بنویسید





موضوعات


نحوه نمایش نتایج:




دوستان آنلاین





میزان تلاش من


 
  آغاز سخن.... ...
  22:17 , موضوعات: بدون موضوع

آغاز سخن....

به نام خالق پیدا و پنهان                                  که پیدا و نهان داند به یکسان

رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي

پروردگارا سينه‌‏ام را گشاده دار، و كار را بر من آسان كن، گره از زبانم بگشاى تا سخنم را درك كنند.

 


  تولد ...

موضوعات: مناسبتی
[سه شنبه 1398-01-20] [ 07:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ولایت پذیری و جنگ نرم ...

از نوشته های دوران درس و مدرسه

سرکلاس بودیم و استاد مشغول درس دادن. همیشه بحث های جالبی هم لا به لای درس ها پیش می آید که به نوبه خود لذت بخش تر و به یاد ماندنی تر از درس اصلی است و شیرینی این گفت و گوها تا مدت ها در ذهن می ماند و آثار فوق العاده ای هم دارد.
سر این کلاس هم چنین بحثی پیش آمد، و آن چیزی نبود جز اینکه دشمن جوانان ما چیست؟
یکی از خانم های درس خوان کلاس که دو فرزند هم دارد گفتند:
«به نظر من دشمن اصلی جوونای ما همین تلگرام و اینستاگرام و اینترنت و گوشیای هوشمنده، بعد از مکثی ادامه داد که با افتخار میتونم بگم من گوشیم ازین ساده هاس و اصلا ازینجور چیزا ندارم و نمی ذارم بچه هام آلوده بشن، به نظرم کسایی که استفاده می کنند به مشکلات اخلاقی و انحطاط فکری و اختلافات خانوادگی دچار میشند، به نظرم باید اینجور چیزا را ممنوع کنند اینترنت هم کسی خواست بره کافی نت، کاش تلگرام فیلتر می موند، کاش کلا حذف می شد.»
حرفش برایم خوشایند نبود و کمی ناراحت شدم. در کلاس سر و صدا و همهمه به پا شد و هرکس نظری می داد. استاد هم ساکت بودند انگار منتظر بودند خود ما بحث را ادامه دهیم یا جمعش کنیم.
من رو کردم و به آن خانم گفتم:
«ببخشید شما واقعا پیرو ولایت فقیه هستید؟»
با تعجب به من نگاه کرد و گفت:
« این چه حرفیه یعنی می خوای بگی من ضد ولایتم؟؟»
با لبخندی تلخ گفتم:
«شما اینو شنیدین که رهبر گفتند اگه رهبر نبودم حتما رئیس سازمان فضای مجازی می شدم؟ و آیا این را شنیدین که رهبر گفتن اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلابه؟»
اون خانم پرسید:
« منظورت چیه؟»
گفتم:
« وقتی رهبر و ولی من این حرف را زدند یعنی اونقدر اهمیت داره که من و شمای طلبه اگه ادعای ولایی بودن داریم باید یاد بگیریم و فرهنگ درست استفاده کردن را به اطرافیان، بچه ها، خانواده، فامیل و هرکس که میدونیم براش لازمه یاد بدیم.»
بعد کمی صبر کردم و ادامه دادم:
« به نظر من دشمن اصلی ما ‌و منه جوون تلگرام و اینستا و فضای مجازی نیست، دشمن اصلی ما در این فضاها و هر فضای دیگری جهل و عدم آگاهی و فرار از یادگیریه.
ما فقط ادعای ولایی بودن داریم و به پای عمل که می رسیم جا می زنیم، من به عنوان یه خانم طلبه ادعای فاطمی بودن دارم و درست برعکس عمل می کنم، ما فقط یاد گرفتیم درسامونو پاس کنیم و با نمره بالا قبول بشیم بدون هیچ ثمره ای در جامعه،
رهبر گفتند اهمیت فضای مجازی اندازه اهمیت انقلابه، پس راه هنوز ادامه داره فقط نوع جنگ فرق کرده، نوع سلاح فرق کرده، متأسفانه جنگش مخرب تره، نفوذ کرده تو خانواده ها و ما بی تفاوت می گذریم.بذارید با یه مثال توضیح بدم مثل همون قورباغه ای که داخل آب سرده و زیرش را روشن می کنند اصلا متوجه تغییر دما نمی شه تا آب جوش میاد و زنده زنده آب پز میشه.
حتما بارها شنیدین هدف دشمن پاشوندن خانواده ایرانیه، کشوندن مادر ایرانی به جاهاییه که جایگاهش نیست، مادر ریشه خانوادس اگه به بی راهه کشیده بشه خانواده و بعد از اون جامعه به انحطاط کشیده میشه.
این جنگ خانمان براندازه، پس به نظرتون بهتر نیست خودمون یاد بگیریم و به فرزندان و خانم های دیگه هم یاد بدیم تا موقه رو به رو شدن با این مسائل دچار خطا نشند،
به نظرتون این نوع تبلیغ ارزشمند نیست؟
به نظرتون فقط باید خودمون را حفظ کنیم و بگیم بقیه ربطی به ما ندارند.
مثل همون کسی که گوشی کشتی نشسته و می گه به من چه که دارن اونطرف کشتی را سوراخ می کنند من که جام امنه، بچه هام در امنیتند و فقط وقتی به خودمون میایم که واقعا دیر شده و در حال غرق شدنیم.
حتما این را هم شنیدین که گناه نکردن وقتی ارزشمنده که داخل شرایط باشیم و بتوانیم از پس شرایط بربیایم.»
همه ساکت بودند و گوش می دادند، البته گاهی نظراتی هم که بیشتر مبنی بر تأیید و گاهی هم مخالفت بود شنیده می شد.
یکی دیگر از همکلاسیا که انگار با این حرف ها داغ دلش تازه شده بود شروع به صحبت کرد:
«ما فقط ادعای ولایی بودن داریم، مثلا در بحث فرزند آوری رهبر گفتند دو فرزند کمه ولی حتی هیچکدوم از مذهبی ها هم حاضر به آوردن سه یا چهار فرزند نیستند، می گویند خرجش زیاده، کارمون لطمه میخوره.
انگار رسالت اصلیمون را به عنوان خانم فراموش کردیم.یادمون رفته خانواده سلول جامعست.
حتی دختر و پسرامونو به گونه ای تربیت می کنیم که تا سن بالای 20 سال هم از پس خودشون برنمیاند، دخترانمان نمیتونند کوچیکترین کارها را بدون کمک انجام بدهند.
پسرانمان فرهنگ چگونه برخورد با خانواده و همسر و جامعه را یاد نمی گیرند.نتیجه میشه فرزند سالاری، حالا تصور کنید این پسر و دختر که در خانواده سالار و سرور بودن بعد از ازدواج می خواهند کنار هم زندگی کنند، چه شود.»
صدایش را صاف کرد و ادامه داد:
«حضرت زهرا در 18 سالگی 4 فرزند داشتند و به خاطر دفاع از ولایت به شهادت رسیدند. دختران 18 ساله الان چی؟ نمی گم که 4 فرزند داشته باشند حتی نمی گم در این سن ازدواج کنند

اما حداقل چیزهایی درمورد ولایت و ولایت پذیری بدانند، بدانند هدف حضرت زهرا چه بود و چرا اینهمه رنج را به جان خرید.»
واقعا بحث جالبی بود، از اینکه دشمن کیست رسیدیم به کجاها، می گویند حرف، حرف می آورد، اما بعضی حرف ها عجیب به دل می نشیند، حرف های همکلاسیم عجیب به دل نشست.مثلا خود من تا وقتی حوزه نیامده بودم و حتی تا سال دوم و سوم خیلی از این مسائل را نمی دانستم حتی به جرئت می توانم بگویم هنوز هم نمی دانم و جبران اینهمه نادانی و ندانستن چقدر سنگین است.
سنگینی به وسعت بی اطلاعی و گمراه شدن نسل های آینده.

موضوعات: خودنوشته
[دوشنبه 1398-01-19] [ 08:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  امام حسین علیه السلام ...

موضوعات: مناسبتی
 [ 08:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  تولد ...

موضوعات: مناسبتی
 [ 08:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهید صدر ...

شهید آیت الله محمدباقر صدر در ۲۵ ذیقعده ۱۳۵۳ ه. ق در خانواده‌ای اهل علم و تقوا در شهر کاظمین به دنیا آمد. در کودکی پدر خود را از دست داد و در نوجوانی همراه برادرش عازم نجف اشرف شد و در حوزه این شهر به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و به درجه اجتهاد رسید. آنگاه به تربیت شاگردان و عرضه تحقیقات علمی خود پرداخت.

ایشان علوم اسلامی را با سبکی نو و با تحقیقات انجام یافته لازم مطرح کرده و به مسائل روز و مبتلا به جامعه اسلامی می‌پرداختند و سیستم آموزشی جدیدی را در جهت اصلاح و پویایی حوزه بینان نهادند تالیفات بسیار گرانبهای ایشان در علوم و زمینه‌های مختلف از جمله اقتصاد، فلسفه، تاریخ، بانکداری و… حکایت از نبوغ و تبحر ایشان در علوم مختلف دارد.

ایشان با شروع نهضت اسلامی در ایران در سال ۱۳۴۲ شمسی با موضعگیری قاطع به حمایت از حضرت امام پرداختند و پس از تبعید امام به نجف رابطه نزدیکی میان این دو عالم بزرگوار برقرار گردید. بدنبال پیروزی نهضت اسلامی در ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، رژیم بعثی عراق فشارهای خود را بر ایشان بیشتر کرد اما شهید صدر با اعلام تبعیت از امام خمینی (ره) در برابر همه شداید مقاومت کردند.

مردم عراق به منظور اعلام همبستگی با ایشان به سوی نجف حرکت کردند اما رژیم بعثی که از این قیام به وحشت افتاده بود با حمله به مردم حدود ۲۰ هزار زن و مرد را دستگیر و روانه زندان‌ها کرد. آیت الله صدر روز شانزدهم رجب ۱۳۹۹ را اعتصاب عمومی اعلام کردند و به دنبال آن مردم عراق دست از کار کشیده و مغازه‌ها را تعطیل کردند. فردای آن روز عوامل رژیم بعثی آیت الله صدر را دستگیر کرده و در پی این دستگیری، خواهر ایشان شهید بنت الهدی صدر نقش رهبری را بر عهده گرفتند.

با اوج گیری اعتراضات، رژیم بعثی ایشان را موقتا آزاد کرد اما پس از مدتی در ۱۶ فروردین ۱۳۵۹ با حمله به منزل ایشان مجددا ایشان و خواهر گرامیشان را دستگیر به بغداد منتقل کردند. پس از ۳ روز، این دو بزرگوار در زیر شدید‌ترین شکنجه‌های رژیم جنایتکار بعثی به شهادت رسیدند.

موضوعات: مناسبتی
 [ 08:24:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دغدغه شماره 1 ...

سلام

قبل از شروع حرفم باید بگم من نه سخنرانم نه با فن نوشتن آشنایی دارم و نه اطلاعات کامل و جامعی دارم و نه ادعایی فقط و فقط یه طلبه سطح 2 هستم که هنوزم پایان ناممو دفاع نکردم.حرفایی که نوشته میشه صرفا دغدغه های ذهن خودمه.پس اگه ایراد و اشتباهی دارم خوشحال میشم با نظراتون منو یاری و آگاه نمایید.با تشکر ازینکه وقت می ذارید.

تو این دوره فضای مجازی مخصوصا دوسه تا شبکه اجتماعی حسابی طرفدار داره و اکثرا هم مخاطبشون سنین پایین هستن.

از دو ترم پیش که درسم تموم شد یه مدتش به شدت بیکار بودم حتی کارهای خونه رو هم انجام نمیدادم. نمی دونم چرا یه حالت کما و شاید افسردگی بهم دست داده بود.مدام هم داخل اتاقم و فضای مجازی بودم و معتاد اینستاگرام. تا اینکه دیگه چسبیدم به پایان نامه و مشغول شدن به کارهای هرچند بی فایده ولی وقت پر کن و دوری از بعضی مسائل دیگه.

انواع و اقسام پست ها رو میدیدم و از بعضیاش خیلی ناراحت می شدم و از دیدن بعضی هاشم خوشحال.یه چیزی که به شدت توجهمو جلب کرده بود دخترایی با آراش و انواع و اقسام عمل زیبایی و با لبا و گونه هایی که ژل تزریق شده بود، بودند که برای جذب فالوور و کنارش کار تبلیغ و داشتن درآمد پوشش  مناسبی هم نداشتند که اکثرا  سنی بین 17 تا 25 بود.

دقت کنید گفتم برای جذب فالوور و بعضا تبلیغ و درآمد و یجورایی داشتن شغل.

جدای پوشش نامناسب تبلیغ بی حیایی با بودن کنار کسی به اسم دوست پسرشون یا اصطلاحات مختلف و افتخار به اون یا حتی باردار شدن از دوست پسرشون و جار زدنش تو همچین محیطی و کنارش قلیون وسیگار و آرایشای مختلف و تشویق دخترامون به اکستنشن و کاشت ناخن و هزار هزار مشکلات دیگه.

حتی اینم بگم متاسفانه دخترای مذهبی نمای فعال تو این فضا هم صفحشون پر بود از دلبری هایی با چادر و چهره آرایش کرده  به اسم مذهب و باز تبلیغ و تبلیغ.

 حرفا در مورد این فضا و اتفاقاتش تمومی نداره.البته اینم نادیده نگیریم که چقدر افراد هستن از دختر و پسرای انقلابی و واقعا مذهبی که گمنام فعالیت می کنند بدون هیچ چشم داشتی و بدون اینکه بخوان خودشونو بولد و شاخ جلوه بدند.

 البته می دونم خودتون آشنایی دارید با این محیط و همه این حرفای منو از برید ولی امروز که دوباره بعد یه مدت طولانی به این فضا سر زدم انگار نتونستم بی تفاوت بگذرم و حرفی لااقل اینجا ازش ننویسم.

یکم طولانی شد اما حرف زیاد دارم که ان شاءلله با نظرات شما می خوایم یه بحث و تبادل نظر عالی داشته باشیم و ببینیم واقعا من و شمای طلبه یا حتی شما غیرطلبه ای که این مطلبو می خونی ولی دلسوز به حال جامعه و آینده سازای جامعه هستی می تونیم چه کارهایی انجام بدیم.

اینو در نظر بگیرید من فقط از یه جمع مذهبی حرف نمی زنم حرف من کل کساییه که دارن تو این فضا قربانی میشند و ممکنه راهشونو اشتباه برن.

ادامه دارد…….

 

موضوعات: خودنوشته
[جمعه 1398-01-16] [ 06:08:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  توصیه به طلاب درباره فضای مجازی ...

شهاب مرادی بر لزوم استفاده طلاب از کارکردهای روحانیت در جهت هدایت عمومی تاکید کرد و گفت: یکی از اشکالات فعالان فضای مجازی اظهارنظر در همه موارد است؛ مبلغان ما باید بدانند که سخنگوی دولت یا حاکمیت نیستند که در همه موارد اظهارنظر کنند.

به گزارش ایسنا، حجت‎الاسلام شهاب مرادی امروز (28 دی‌ماه) در همایش «فضای مجازی و خانواده من» در دفتر تبلیغات گفت: فضای مجازی، مجازی نیست، طلاب نیز نباید در این فضا، مجازی باشند بلکه باید واقعی باشند و خود را بیان کنند.

او افزود: یکی از اشکالات فعالان فضای مجازی اظهارنظر در همه موارد است؛ مبلغان ما باید بدانند که سخنگوی دولت یا حاکمیت نیستند که در همه موارد اظهار نظر کنند زیرا برخی اوقات به دلیل فقر اطلاعات به اصل کار تبلیغی ضربه وارد می‌کنند.

مرادی اظهارکرد: مبلغان باید در فضای مجازی، مبلغ بودن خود را حفظ کنند و مباحث دینی را به خوبی و با زبان زیبا بیان کنند؛ مبلغان باید در حوزه فعالیت خود از طهارت تا دیانت در همه امور حضوری فعال داشته باشند.

این مبلغ رسانه‎ای و فضای مجازی بیان کرد: ترویج مهربانی، ترویج آرامش، ترویج صداقت و… از امور مهمی است که مبلغان باید به آن‌ها بپردازند.

او گفت: طلبه‌ها باید معمم شوند و جوانان طلبه باید هرچه زودتر به جمع معممین بپیوندند زیرا معمم شدن آثار و برکات فردی و اجتماعی بسیاری دارد؛ طلاب معمم باید بدانند که مردم به آنها و فعالیت آنها نیاز دارند.

وی افزود: همه روحانیون دارای تاثیر نفس هستند زیرا سخنی که از جایگاه خدایی بیان می شود قطعا تاثیرگذار نیز خواهد بود؛ کسی که برای خدا گام بر می دارد قطعا با نصرت الهی نیز همراه خواهد بود.

مرادی اظهارکرد: مبلغان در پاسخ به سوالات مردم حتما لازم نیست به مباحث علمی و فلسفی دست بزنند بلکه گاهی اوقات تنها با یک کلمه مثل اینکه توبه کن و دیگر این کار را تکرار نکن بسیار موثرتر عمل خواهیم کرد.

این مبلغ رسانه‎ای و فضای مجازی بیان کرد: وقتی یک مبلغ با فردی که دارای مشکل خاص است مواجه می شود و اراده می کند که با سرمایه ذهنی روحانیت خود روحیه این فرد و جهان بینی او را تغییر دهد قطعا خداوند نیز این قدرت را به برکت همین نیت به او می دهد.

وی گفت: بسیاری از جوانان پس از گناهان خود به ما مراجعه می کنند که آیا هنوز یک مومن هستند؟ در این زمینه تنها با یک کلمه می توانیم او را بازگردانیم و اگر بخواهیم او را در کشاکش اقوال درگیر کنیم قطعا او را از دست خواهیم داد.

او افزود: گزارشی ارائه شد و در جلسات مقدماتی یک گزارش بیان شد که جالب است نیروی انتظامی در گروه مرجع رشد کرده و اعتماد مردم به این نیرو افزایش پیدا کرده است؛ در جریان محبوبیت اجتماعی گروه‌های مختلفی رشد و سقوط می کنند ولی روحانیون به هیچ عنوان نباید وارد این مسائل شوند و باید با کارکردهای خود فعالیت کنند.

مرادی اظهارکرد: تا صد سال پیش آموزش و پرورش و اوقاف و معاملات و مسائل قضایی همگی در اختیار روحانیت بود اما سپس اعلام کردند روحانیون حتی حق عقد خواندن هم ندارند؛ به هر شکلی در دوران سابق سعی شد که همه اختیارات روحانیت را سلب کنند ولی قطعا جامعه به سوی روحانیت شوق و استقبال دارد و روحانیت نیز باید این کارکردها را به هر شکل در جامعه ساری و جاری کنند.

او بیان کرد: طلاب باید از اعتبار معمم بودن استفاده کرده و رفتارهای ناصواب در جامعه را تغییر دهند؛ طلاب باید حرف مردم و اقشار مختلف را بشوند و آنها را راهنمایی کنند.

موضوعات: فضای مجازی
[دوشنبه 1398-01-12] [ 01:54:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فضای مجازی و مذهب ...

فضای مجازی فضایی است که بر بستر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) شکل می گیرد و موازی با فضای واقعی و حقیقی است و تلاش می کند که چهار کار را انجام دهد:
1- ارتباط انسان ها را برقرار کند، 
2- جابجايي اطلاعات و اطلاع رساني صورت گيرد، 
3- در حوزه سرگرمی در خدمت انسان ها باشد و در نهایت این که 
4- خدماتی را در حوزه های مختلف مثل آموزشی، تحصیلی، دولت الکترونیک، بانکی و تجاری و مشابه را انجام دهد.

این فضا فضایی است كه در حوزه فرهنگی و اجتماعی زمینه ساز است. همانطور که در فضای واقعی در زمینه اجتماعی و فرهنگی زندگی می کنیم در این فضا نیز در یک زمینه (Context) زندگی می کنیم و رابطه ما با این فضا رابطه انسان با زمینه است. به همین دلیل به میزانی که فضای واقعی به ما موجودیت و وجود می بخشد و انسان مدنی الطبع را می سازد در فضای مجازی هم مدنیيتی متناسب با فضای مجازی وجود دارد که خصایص خاص خود را مي طلبد، از جمله بحث نوع ارتباط انسان ها است که این ارتباط با فضای واقعی متفاوت است. 
ارتباطی که در فضای واقعی داریم ارتباط رودرو با فاصله کوتاه و مستقیم است، اما فضای مجازی فضایی است که ارتباط در آن دارای سه خصیصه به این شرح می باشد؛

• در هر زمان (Anytime) 
• با هرکس (Anyone) و 
• در هرکجا (Anywhere) ارتباط برقرار شود. این ویژگی ارتباطی این فضاست که طبیعت خاصی به آن می بخشد. 
بحث دوم بحث فشردگی زمان و مکان در ارایه اطلاعات است. یعنی در حقیقت افراد مي توانند اطلاعات را به صورت فشرده در هر زمان و هر مکان دریافت كنند. این موضوع باعث می شود نوع ادراک افراد متفاوت شود. پس فرد در زمینه ای وارد می شود که زمینه نوع ارتباط و نوع ادراک متفاوت خواهد بود. بحث سوم بحث شدت بصری شدن انسان است و در حقیقت انسانی که در فضای مجازی قرار گرفته است چیزهایی را می بیند که بشر گذشته تمام عمر نمی توانسته ببینید و یا هر آنچه بشر قبل در تمام عمر می توانسته ببیند، انسان معاصر در بخشی از روز می تواند ببیند.

از خصایص دیگر این فضا اين است كه از طریق یک پنجره شما وارد این دنیا می شوید و آن پنجره‌ای است که به عنوان گوشی موبایل و تبلت یا یک پایانه و یک ترمینالی وارد این فضا می شود و به همین دلیل نوعی انزوای انسانی از فضای واقعی در این فضا دیده می شود. طبق آمارها در شهر تهران نزدیک 64 درصد مردم تهران عضو پیام رسان ها هستند و بیش از 50 درصد بیش از 1 ساعت حضور دارند و از محیط اطراف قطع ارتباط می کنند و از طریق صفحه نمایشگر وارد این فضا می شوند و به شدت هم بصری هستند. در گذشته تصویری که در تلویزیون پخش می شد و گوینده ای صحبت می کرد، هم‌اکنون اینگونه نیست؛ گوینده صحبت می کند، مطالب زیرنویس می شود و تمام جوانب مختلف به مخاطب اطلاع رسانی می شود. خصیصه دیگری که وجود دارد خصیصه سرعت شهروندان در این فضاست که به شدت در حال افزایش است. در هیچ حوزه ای سراغ نداریم 7 میلیارد از یک دستگاه خاص استفاده کنند که الان در دنیا 7 میلیارد موبایل استفاده می شود. بیش از 5/2 میلیارد دستگاه کامپیوتر در دنیا وجود دارد در حقیقت انسانی وجود ندارد که در شهر زندگی کند و موبایل نداشه باشد.

این حوزه یکی از حوزه هایی است که مذهب باید حضور جدی در آن داشته باشد به خصوص اسلام که صاحب شریعت است و برای تمام زندگی بشر برنامه دارد، در حقیقت جنبه زمینه ای دارد. بنابراین این زمینه باید منطبق با زمینه مذهبی شود و تا زمانی كه اين كار صورت نگيرد ما به عنوان یک مسلمان کوتاهی کرده ایم. اینجاست که تکلیف همه ما سخت خواهد شد. باید بتوانید در این زمینه عمل کنیم و مهمتر از همه این است که نوع ارتباطات در این فضا ویژگی های خاص خود را دارد. 

شاید یکی از مهمترین حوزه های آن شبکه های اجتماعی است که هم جنبه سرگرمی و هم ارتباطی دارد. متاسفانه بیش از 90 درصد وقت مشترکین در شبکه های اجتماعی در حوزه سرگرمی می گذرد. این به دلایل زیادی مربوط به کمبود ارایه محتوا در این فضا است. منظور محتوای استاتیک نیست، بحث همان چیزی است كه در گروه های پیام رسان دیده می شود. گروه هایی شکل می گیرند و به صورت دینامیکی دائم در حال بزرگ و کوچک شدن هستند و در حال عضو گیری هستند و به سرعت بزرگ می شوند. مذهب و دین چقدر دنبال‌رو ایجاد کرده است، با توجه به این که زمینه مردم ما زمینه دینی است. این آمارها نشان می دهد که جای کار داریم. باید این نقیصه را جبران کنیم در کنار نقایص دیگر واقعیتی وجود دارد که ما در این زمینه بایستی حضور داشته باشیم و فعال باشیم.


در رسانه های نوین که استفاده های شخصی می شود تجربه های مذهبی متفاوت و متمایز از فضای واقعی شکل می گیرد که مهمترین خصیصه آن تعاملی است و قطع شدن رابطه مکان با هویت دینی است. الان پروژه هایی در دنیا هست که از وب دو به وب سه برویم که به وب معنایی معروف است. تلاش می شود که زبان را به صورت هستی شناسانه تجزیه کنند. وقتی توانستید هستی های موجود در زبان های بشری را در زبان های متفاوت و بعد از آن ترجمه ماشینی زبان ها تعریف کنید، خیلی راحت می توانید آن را انتقال دهید، البته در زبان محاوره این امکان وجود دارد اما در زبان تخصصی مثل فقه شاید به راحتی نشود با تکنولوژی امروز این کار را انجام داد. پس بنابراین رابطه مکان با هویت دینی محدود می شود. یعنی ما در فضای تحلیلی دینی خودمان معمولا نگاهمان ایرانی و مخاطبمان ایرانی است و مقدار زیادی فرهنگ و لغت مشترک داریم و این باعث می شود پیام راحت منتقل شود و از طرفی می تواند تجارب دینی متمایزی را ایجاد کند. 

بحث استفاده از دین در فضای مجازی می تواند به دو شکل زیر به وجود آید: 
• هم به شکل اطلاع رسانی مذهبی و اشاره به سنت های مذهبی موجود و آفلاین است و 
• هم وقتی است که مناسک و مشارکت مذهبی در این فضا صورت می گیرد، افراد توانايي و فرصت مشاركت در فعاليت مذهبي را دارند و فرصت براي تعامل در فعاليت مذهبي به وجود می آید. 
ما در طول تاریخ تجربه های خوبی را داشتیم مثل دعای دسته جمعی کمیل و ندبه خواندن و یا شب چهارشنبه به جمکران رفتن. اینها باعث حفظ و جذب شعائر دینی و مذهبی می شود. مشابه این کارها در مذهب آنلاین مسیحیت به شدت در حال استفاده است که جای کار آن در دین اسلام بسیار وجود دارد. حتما بایستی طراحی متناسبی را در این فضای مجازی چه در رسانه های اجتماعی، پیام رسان های اجتماعی و غیره داشته باشیم. این راهی است که به هر حال بناست بشر طی کند ما برای حرکت با آنها بایستی بتوانیم طرح مناسب داشته باشیم.

 

موضوعات: بدون موضوع, فضای مجازی
 [ 01:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهادت ...

موضوعات: مناسبتی
 [ 12:57:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  یک داستان بلند درباره دختران ایران ...

کتاب مخاطب عام را هم درگیر می‌کند؛ چراکه بحث‌های کتاب، جواب گفت‌وگوهای تربیتی و نقدهای اجتماعی و شوخی جمع‌های خانوادگی و محفل‌های مختلط زنانه و مردانه درباره‌ی مسائل زنان است. کتاب برای والدین رفع‌کننده‌ی برخی گره‌های ذهنی در روابط عاطفی‌شان با همسرشان است و همچنین کلیدهای خوبی از نیازهای تربیتی فرزندان را در اختیارشان قرار می‌دهد و برای فرزندان و به‌ویژه دختران، آگاهی و ترسیم فضای آینده و پیش‌رو را به دست می‌دهد

 

برای انتقال مفاهیم از طریق کتاب، سبک‌ها و شیوه‌های گوناگونی وجود دارد. گاه نویسنده برای انتقال یک مفهوم ساده مثل خیانت، از راه مقایسه و تحلیل علمی وارد می‌شود، گاهی از طریق بررسی روان‌شناسانه‌ی یک یا چند رویداد با مخاطب در این باب سخن می‌گوید، گاهی از طریق شعر این ارتباط را با مخاطب برقرار می‌کند و منظورش را انتقال می‌دهد و گاهی هم با نوشتن یک داستان یا خلق یک رمان این منظور را حاصل می‌کند. این دو شیوه‌ی اخیر، عمق نفوذ بیشتری در میان توده‌های مردم دارد و به‌دلیل زبان محاوره و جذابی که از آن بهره می‌گیرد، پیام را در آماده‌ترین حالات روحی یک فرد به او انتقال می‌دهد. شاید توجه رهبر انقلاب به این دو روش، یعنی شعر و رمان، برای انتقال مفاهیم به‌ویژه مفاهیم انقلاب اسلامی ایران، جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و مفاهیم دینی از همین‌رو باشد.

کتاب «دختران آفتاب» با استفاده از سبک «داستان‌مقاله» به بررسی و نقد و رد و اثبات مؤلفه‌ها و مباحث و شبهات حوزه‌ی زن و خانواده و جامعه می‌پردازد و می‌توان گفت از موفقیت زیادی در این زمینه برخوردار است. مباحث در حین برگزاری یک اردوی ده‌روزه‌ی دخترانه‌ی دانشجویی از دانشگاه تهران اتفاق می‌افتد که به‌قصد زیارت امام رضا علیه‌السلام راهی مشهد شده‌اند. به مناسبت‌های مختلف و اتفاقاتی که می‌افتد، موضوعات مطرح و بررسی می‌شوند و به نتیجه می‌انجامند. راوی داستان دختری است به نام مریم که به‌دلیل بی‌توجهی مادر به محیط خانه در اثر توجه شدیدش به کار در بیرون از منزل و ایجاد گسست خانوادگی، دچار روحی رنجور و ناآرام شده است و تصمیم می‌گیرد برای تنبیه والدینش هم که شده، چند روزی آن‌ها را بی‌خبر رها کند. به ذهنش می‌رسد که فرار کند، اما خوب که فکر می‌کند می‌فهمد آدم این کار نیست. در همین موقع، یاد اطلاعیه‌ی اردوی زیارتی دانشگاه می‌افتد و بدون معطلی ساک مختصری آماده می‌کند و خود را به جمع زائرین می‌رساند. فاطمه که یکی از مسئولین برگزارکننده‌ی اردوست، با اخلاق خوش و آرامش و با وجود فقدان صندلی خالی، موجبات هم‌سفر شدن مریم با آن‌ها را فراهم می‌کند. او در طی سفر با همدلی و همراهی که با احساس بچه‌ها دارد، از بروز جدل و درگیری‌های لفظی بین آن‌ها جلوگیری می‌کند و با استفاده از مطالب مرجع و مستند، به بحث‌ها جهت مثبت می‌دهد.

نویسندگان این کتاب، آن را با روحیه‌ی بچه‌های گرم هیئتی نگاشته‌اند و بی‌شمار از اصطلاحات آن‌ها در مکالمات کتاب بهره برده‌اند. البته این مکالمات، محاورات قریب به دو دهه‌ی پیش است و از این جهت، هم نوستالژی خوبی برای کسانی است که در اواخر دهه‌ی هفتاد و اوایل دهه‌ی هشتاد، در سن راهنمایی و دبیرستان بوده‌اند و هم برای جوانان امروز این امکان را فراهم می‌کند که با محاورات آن سال‌ها آشنا گردند و متوجه تغییر این محاورات در این بیست سال شوند و مثلاً بفهمند درگیری‌های روحی دختران بیست سال پیش چه بوده و بین آن‌ها چه کلماتی رواج داشته است و به این ترتیب، با دغدغه‌های آن‌ها به‌خوبی آشنا می‌شوند.

کتاب از فرازوفرودهای خوبی برخوردار است. ریزداستان‌های جالبی در زمان اردو اتفاق می‌افتد و داستان زندگی بچه‌ها و تجربیاتشان دیدنی است. گم شدن عاطفه یا حضور برادرش هم‌زمان با برگزاری اردو در مشهد، داستان بمب‌گذاری در حرم امام رضا و شهادت جمع کثیری از مردم در روز عاشورا که مریم آن را این‌گونه روایت می‌کند نیز جالب است:


«چند قدم دیگر رفتم و دوباره برگشتم به‌سمت فاطمه.
- فاطمه جان!
سرش را بالا آورد اما این‌بار نگاهش غریبه بود!
- التماس دعا، فاطمه جان!
- محتاجیم به دعا!
دیگر معطل نکردم و خودم را به کفشداری رساندم. میان دو نیروی متضاد گیر کرده بودم. یکی مرا به درون می‌کشید و دیگری به بیرون هل می‌داد. نگاهی به برگه‌ی زیارت عاشورا کردم. سعی کردم بفهمم فاطمه کجا را می‌خواند. احساس کردم که حتی صدایش را هم می‌توانم بشنوم.
- الهم اجعنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمت و مغفره.
کفش‌ها را گرفتم. کفش‌های خودم را گذاشتم روی زمین تا پایم کنم. دوباره صدای فاطمه آمد. صاف و شفاف!
- الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
رویم را برگرداندم به‌سمت صدا. صدای مهیبِ شدیدی زمین و زمان را به هم ریخت. یا فاطمه‌ی زهرا! احساس کردم چیزی جلوی صورتم منفجر شد. موجی از گرما از روی سروصورتم گذشت. چشم‌هایم سوخت و گوش‌هایم تیر کشید. بی‌اختیار فریاد زدم: یا فاطمه‌ی زهرا! تازه بعد از آن بود که فهمیدم صدای انفجار از توی حرم بوده است… به یاد خواب دیشب افتادم. آتش! فاطمه!…»

موضوعات: معرفی کتاب
[چهارشنبه 1398-01-07] [ 11:16:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت